شروع سخنرانی

  • ۰
  • ۰

جملاتی برای شروع سخنرانی و اثرگذاری بیشتر

 فرزانه قهرمانی  https://sokhanesabz.com/opening-sentence-to-speech/

 ۱ خواندن این مطلب 4 دقیقه زمان میبرد

 

سلام خدمت همه همراهان عزیز و دوست داشتنی سایت سخن سبز ..من چهارشنبه سخنرانی در پیش دارم و درحال اماده کردن محتوای سخنرانی بودم که به بخش اول سخنرانی و به جملات شروع سخنرانی فکر می کردم که با خودم گفتم مقاله ای پیرامون این موضوع برای شما همراهان عزیز بنویسم.  علاوه بر این در این مقاله موضوعات زیر را پوشش می دهم. نحوه شروع سخنرانی در جلسات ، جملات آغازین برای سخنرانی ، زیباترین آیه برای شروع سخنرانی، جملات قشنگ برای سخنرانی ، متن شروع سخنرانی در جلسات اداری ، نحوه شروع سخنرانی در جلسات ، جملات زیبا برای پایان سخنرانی ، متن شروع سخنرانی با شعر .

شروع سخنرانی ، صحبت در جلسه ، شروع یک مذاکره بخش مهمی است که باید به آن توجه کنیم ، و این نکته هم حائز اهمیت است که ابتدای سخنرانی ترس از سخنرانی ممکن است سراغ ما بیاید و این کار را سختتر می کند . 

 

محصول کنترل استرس سخنرانی

مگر می شود که تاثیر چند لحظه اول را نادیده گرفت . اگر بتوانید شروع خوبی داشته باشید می توانید امیدوار باشید که در ادامه هم مخاطب با شما همراه خواهد شد. این سؤال را از خودتان بپرسید که من چطور می توانم حس خوبی به مخاطبم در شروع سخنرانی بدهم . جملات شروع سخنرانی که اثر گذار باشد کدامند؟ قبل از اینکه بریم سراغ ادامه قصه یک سؤال : در دوره رایگان فن بیان و سخنرانی شرکت کرده اید اگر نه از طریق لینک زیر ثبت نام کنید .

دوره رایگان فن بیان و سخنرانی

 

توجه به مخاطبین و فضای سخنرانی 

باید جملات شروع سخنرانی ، متن شروع سخنرانی و در کل سخنرانی مان  را متناسب با مخاطب ، فرهنگ شهر ، موضوع سخنرانی  و محیط سخنرانی طراحی کنیم. فرص کنید که من قرار است که در یک مکان مذهبی سخنرانی کنم ، می توانم از یک آیه مرتبط با موضوع برای شروع سخنرانی استفاده کنم. رَبِّ اشْرَحْ لِی صَدْرِی وَ یَسِّرْ لِی أَمْرِیوَ احْلُلْ عُقْدَهً مِنْ لِسانِی یَفْقَهُوا قَوْلِی ( پروردگارا سینه‌‏ام را بگشا ، و کار را بر من آسان کن، گره از زبانم بگشا تا سخنم را درک کنند / بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیم  این آیه ها برای نمونه می تواند در فضای مذهبی کارساز باشد. 

 

چه چیزی می خواهم بگویم؟

 

می توانید جملات شروع سخنرانی تان را با مطرح کردن نتایج افراد از حضور در سمینار پیش ببرید . “در این دو ساعت که کنار هم هستیم می خواهم دررابطه با …صحبت کنم ، بهتون قول می دهم که مطالب بسیار مفیدی با شما به اشتراک بگذارم که از آن لذت ببرید و بتونید با به کار بردن آن تغیر مثبتی در زندگی تان رقم بزنید . ” 

سبک شخصی در سخنرانی

 

نکته اول که می خواهم مطرح کنم بحث سبک شخصی است . یعنی اینکه هر فردی باید در  شروع سخنرانی و همینطور در کل سخنرانی سبک شخصی را مد نظر قرار بدهد. ممکن است یک فرد جملات شروع سخنرانی که به کار می برد در واقع داستان های شخصی ای اوست . یک نفر تمایل دارد با شعر یا به نام خدا سخنرانی خود را شروع کند باید سبک شخصی خودمان را در سخنرانی پیدا کنیم. به عنوان مثال من از شعر زیر در شروع سخنرانی استفاده می کنم.

خدایا شروع سخن نام توست               وجودم به هر لحظه آرام توست  

 

جملات قدردانی از برگزار کننده و مخاطبین

 

فرض کنید که یک برگزار کننده شما را دعوت کرده است که برای مخاطبینش سخنرانی کنید . در ابتدا با تشکر از برگزار کننده حس خوبی به انها می دهید . تشکر و حس خوب دادن به مخاطبین در ابتدای سخنرانی هم بسیار توصیه می شود. ممنونم از اینکه گرانبهاترین دارائی تون یعنی زمان تون به این سخنرانی اختصاص دادید. به شما تبریک می گم که برای آموزش و رشد خودتون ارزش قائل هستید. تشکر می کنم که به دعوت ما برای این سمینار پاسخ مثبت دادید. شما جز ۱۰ درصد افراد برتر جامعه هستید که در پی آموزش و اتقاء خودتون هستید . از قبل به جملات شروع سخنرانی تان فکر کنید و حتی در ذهنتان به بازخورد مخاطب بعد از ان هم فکر کنید . 

 متن شروع سخنرانی با شعر 

 

همانطور که پیش تر گفتم من در شروع سخنرانی از شعر استفاده می کنم : 

       خدایا شروع سخن نام توست      ******          وجودم به هر لحظه آرام توست  

در کلاس فن بیان و سخنرانی همیشه از شرکت کننده ها می خواهم که یک سبک برای خودشان برای شروع سخنرانی طراحی کنند . مثلاً انتخاب یک شعر مشخص که سخنرانی هایشان را با ان شروع کنند. اما شعرهای زیادی وجود دارد که می توانید برای شروع سخنرانی از انها استفاده کنید .  نکته مهم این است که با توجه به فضای سخنرانی و مخاطبین ما شعر مناسب را برای شروع سخنرانی انتخاب می کنیم.

          به نام آنکه هستی نام ازو یافت    ******     فلک جنبش زمین آرام ازو یافت

              ای نام تو بهترین سر آغاز      ******        بی نام تو نامه کی کنم باز

جملات شروع سخنرانی

تک بیتی های به نام خدا

  

   به نام خدایی که جان آفرید         زمین و زمان و مکان آفرید
    خداوند دانا، خداوند هوش            خداوند روزی ده عیب پوش

************

   به نام خداوند آلاله ها        خداوند پروانه و پونه ها

************

   به نام خداوند شعر و غزل    کلامش نشیند به دل تا ازل

************

   به نام خداوند نان و خداوند جان   دهد روزی اش را به پیر و جوان

************

به نام خداوند احساس پاک  خداوند شمس و مه تابناک

************

   به نام خداوند نیلوفرین     ستایش ز بهر تو ای بهترین

************

  به نام خداوند دریای نور   خدایی که دارد به هر جا حضور

************

  به نام خداوند شعر و غزل    خداوند روزی ده بی مثل

************

به نام خداوند روشن ضمیر   خداوند روشنگر بی نظیر

************

به نام خداوند دریاچه ها     که داده ظرافت به پروانه ها

************

به نام خداوند احساس پاک   همان که آفریده ما را ز خاک

************

به نام خداوند رنگین کمان   فروزنده روز و شب آسمان

************

درود بر خدای هنرآفرین     نگارنده هر گل آتشین

************

به نام خدای بلندآسمان     خداوند خاک و خدای جهان

************

به نام خداوند پاک و دلیر       خداوند دریا، خدای امیر

************

به نام خداوند سبز و سپید   خداوند سال و خدا وند عید

************

به نام خدای شفیع و صبور    خداوند دانش خداوند نور

************

  به نام خداوند جان و خرد         کزین برتر اندیشه برنگذرد

 

************

 

   خداوند نام و خداوند جای                              خداوند روزی ده رهنمای

 

جملات شروع سخنرانی

***

به نام خداوندی که کارساز است

ز ما و طاعت ما بی نیاز است

***

به نام خداوند شعر و سخن

نخستین سخن در همه انجمن

***

به نام خدای سمیع و بصیر

خطا پوش بخشنده بی نظیر

***

به نام خدای علیم و حکیم

رحیم و بسیط و شریف و نعیم

***

به نام خدای بزرگ و احد

تعالی و شافی، قدیر و صمد

***

به نام خدای رئوف و غفور

حمید و لطیف و مجید و صبور

***

به نام خداوند وجد و سرور

پدید آور عشق و احساس و شور

***

به نام خداوند نیکوسرشت

که او در جهان بذر نیکی بکشت

***

به نام خداوندباران نقل و تگرگ

نفس های باد و تپش های برگ

***

به نام خداوند رنگین کمان

خداوند بخشنده مهربان

***

به نام آن خدای پاک سبحان

که از خاک آفرید اینگونه انسان

***

به نام خداوند دادار پاک

پدید آور آدم از آب وخاک

***

به نام خدایی که برذات وی

محال است هرگز برد عقل، پی

***

به نام خدایی که خاک آفرید

کزان خاک انسان پاک آفرید

 

https://sokhanesabz.com/opening-sentence-to-speech

  • علی سعیدی
  • ۰
  • ۰

روحانی در ابتدای سخنان خود آیین بازگشایی مدارس و آغاز سال تحصلی 97-96 و تقارن آن را با پیام ایثارگری امام حسین(ع) و یاران وفادارش گرامی داشت و شروع دوره جدید از فعالیت و تلاش در عرصه آموزش و پرورش را به دانش‌آموزان، معلمان و همه تلاشگران وزارتخانه کلیدی آموزش و پرورش تبریک گفت.

 

رییس جمهور با بیان اینکه نواختن زنگ آغاز سال تحصیلی،  شروع حرکت به سوی پله‌ای جدید است، اضافه کرد: اگر 12 سال تحصیلی را 12 پله برای پیشرفت در نظر بگیریم، به معنای آن است که پس از پیمودن پله دوازدهم به سطحی از توانمندی و برخورداری از دانش برسیم که برای ورود به عرصه فعالیت ، کار و تلاش در اجتماع آماده باشیم.

 

روحانی اضافه کرد: ممکن است مسیر و ایام تحصیل برای برخی از دانش‌آموزان ما با سختی‌هایی همراه باشد، اما قطعاً وقتی پس از پایان دوران تحصیل به این ایام نگاه کنید، خواهد دید که جزو بهترین روزهای زندگی شما بوده است.

 

رییس جمهور اظهار داشت: برای اینکه در آینده احساس بهتری نسبت به دوران تحصیل خود داشته باشیم و احساس کنیم که با پایان تحصیلات شرایط مناسب‌تری برای حضور مؤثر و سازنده در جامعه داریم، لازم است مقدماتی در دوران تحصیل و مدرسه فراهم شود که این مقدمات از فضا و محیط تحصیلی تا رفتار مسئولین مدارس و همکلاسی‌ها و نوع رفتار والدین و دانش‌آموزان را شامل می‌شود و در سال‌های اخیر، چگونگی مواجهه ما با فضای مجازی نیز به این مؤلفه‌ها افزوده شده است.

 

روحانی تصریح کرد: رابطه معلم با دانش‌آموزان و دانش‌آموزان با یکدیگر در چگونگی تربیت آنان در دوران تحصیل بسیار مؤثر است. اگر محیط مدرسه محیط امنی نباشد و دانش‌آموز از رفتار همکلاسی‌های خود آزار ببیند، اگر دانش و استعداد بیشتر دانش‌آموزی مایه فخر او به دانش‌آموزان دیگر شود، اگر شکل و قیافه یا لحن و لهجه و نوع راه رفتن و رفتار دانش‌آموزی مایه تمسخر او شود، نتیجه آن می‌شود که این دانش‌آموز تحت فشار روحی قرار گیرد و کلاس درس برای او امن نباشد و در چنین شرایطی رفتار نامناسب معلم و احیاناً محیط عمومی جامعه و خانواده نیز این ناامنی را برای دانش‌آموز مضاعف می‌کند و در این شرایط درس خواندن برای دانش‌آموز بسیار سخت و رنج‌آور خواهد بود.

 

رییس جمهور با اشاره به اینکه امروز نوجوانان و جوانان دانش‌آموز و دانشجوی ما موفقیت‌های زیادی در عرصه‌های مختلف علمی در جهان کسب کرده‌اند، خاطرنشان کرد: با این وجود وقتی به آنچه در صد سال اخیر، نگاه می‌کنیم می‌بینیم که نقائصی در عملکرد ما وجود دارد و نتوانسته‌ایم از منابع و سرمایه‌هایمان به بهترین نحو استفاده کنیم.

 

روحانی ادامه داد: امروز اگر دانش‌آموز دارای 12 سال تحصیل ما را و با یک دانش‌آموز کشور پیشرفته که او هم 12 سال تحصیل کرده ،کنار هم قرار دهیم، می‌بینیم که داشته‌های او بیشتر از دانش‌آموز ماست چرا که در مدارس ما بیشتر بر حفظیات تکیه شده است تا پرورش خلاقیت‌ها و کسب مهارت‌ها.

 

رییس جمهور گفت: اگر در کتب درسی ما نیز به جای ارائه صرف حفظیات در ذهن دانش‌آموزان، سوال ایجاد شود، قطعاً دانش‌آموزان پیدا می‌شوند که شاید به این سوالات پاسخی دیگر و حتی بهتر از پاسخ مؤلفان کتب درسی بدهند. مؤلفان کتب درسی ما باید این نکته را باور کنند که شاید برخی از دانش‌آموزان با ذهن‌های خلاق بتوانند پاسخ‌های بهتری به برخی سوالات درسی بدهند و با طرح سوال در ذهن آنها و جمع‌آوری پاسخ‌های جدید از دانش‌آموزان خلاق، کتب درسی سال‌های آینده را براساس این پرسش و پاسخ‌های جدید تألیف کنند تا خلاقیت بیش از پیش در ذهن جوانان و نوجوانان کشورمان زنده شود.

 

روحانی افزود: باید به گونه‌ای عمل کنیم که پس از 12 سال دانش‌آموز ما به جای اینکه یک برگه کاغذ به عنوان مدرک دریافت کند، مهارت عملی کسب کرده باشد و حداقل در یک رشته مهارت و علاقه کافی برای اشتغال به کار داشته باشد.

 

رییس جمهور اظهار داشت: اولین درخواست من آقای بطحایی حتی قبل از معرفی ایشان به عنوان وزیر به مجلس این بود که نظام آموزشی ما به گونه‌ای اصلاح شود که دانش‌آموز فارغ‌التحصیل از دوره دوازده ساله تحصیلات ابتدایی و متوسطه حداقل یک کار و مهارت آموخته باشد تا اگر نخواست وارد دانشگاه شود، بتواند وارد بازار کار شود.

 

روحانی با بیان اینکه اصلاح نظام آموزشی بر این اساس وظیفه همه معلمان، مسئولان آموزشی، مؤلفان کتب درسی و دیگر مسئولان کشور است، اظهارداشت: شاید این انتقاد من مقداری تند باشد، اما اگر نگاهی به کتب درسی دوران مدرسه امثال بنده در دهه‌های 30 و 40 بیندازیم، غیر از جلد و عکس و تغییرات شکلی مختصر، محتوای این کتب با کتب درسی امروز تفاوت چندانی ندارد.

 

رییس جمهور ادامه داد: ما باید دانش‌آموز امروز را برای 12 سال بعد تربیت کنیم نه حتی برای امروز در حالی که نظام تحصیلی و کتب آموزشی امروز ما دانش‌آموزان را حتی برای امروز تربیت نمی‌کنند بلکه آنان را برای دیروز تربیت می‌کنند . از همه تلاش‌ها و زحماتی که برای تحصیل و تربیت دانش‌آموزان کشور کشیده می‌شود صمیمانه و خالصانه سپاسگزاری می‌کنم اما باید قبول کنیم که این تلاش‌ها نیاز به تحول اساسی دارند.

 

روحانی با طرح این سوال که آیا جوانانی که از مدارس ما فارغ‌التحصیل می‌شوند افرادی مسئول، ماهر، خلاق و علاقمند به کار و تلاش در نتیجه آموزش‌های ارایه شده به آنان در مدرسه هستند یا جوانانی که مقداری مطلب حفظ کرده اند که در اثر گذر زمان از یاد خواهند رفت، تصریح کرد: خواهش من و آنچه به عنوان سوال مهر امسال طرح خواهم کرد، این است که محیط مدارس و محیط آموزش را محیط تحمل نظرات و اندیشه‌های مختلف و متفاوت قرار دهیم، تا جوانانی تربیت کنیم که بهتر و بیشتر در خدمت تعالی کشور باشند.

 

رییس جمهور خاطر نشان کرد: اگر به حرف و نظر کسی خندیدیم و یا آن را مسخره کردیم، ‌یعنی تحمل نظرات و افکار دیگران را نداریم در حالی که تحمل نظر مخالف یکی از شروط اصلی ایجاد فضای مناسب برای پرورش ذهن‌های خلاق است. اگر از پاسخ و نظر متفاوت دانش‌آموز در مدرسه استقبال شد او برای بروز خلاقیتش جرأت می‌یابد و تشویق می‌شود و محیط مدرسه محیط احترام به خلاقیت، اخلاق و ادب می‌شود.

 

روحانی گفت: سوال مهر امسال این است که «چگونه محیط مدرسه را به محیط تحمل افکار دیگران و احترام به نظرات مختلف و اخلاق و ادب تبدیل کنیم و چگونه و با چه سبکی ارتقاء اخلاق و ادب و کسب توان تحمل بالاتر را تمرین کنیم؟»

 

رییس جمهور با اشاره به سخنی از حضرت علی(ع)، اظهار داشت: امام علی (ع) تأکید دارند که «ندانستن و سوال کردن عیب نیست و پرسیدن چه بسا که حسن است» و باید بر پایه صبر و تحمل پرسشگری را به نحو شایسته پرورش داده و به آن پاسخ مناسب دهیم که اگر محیط مدارس اینگونه شود، افرادی عالم‌تر، اندیشمندتر،‌خلاق‌تر،‌ ماهرتر و علاقمندتر به فعالیت و تلاش در جامعه تربیت خواهند شد.

 

روحانی همچنین تأکید کرد: لازم است از فرصت و فضای مدارس برای یادگیری چگونگی استفاده مناسب از فضای مجازی استفاده کنیم چرا که فضای مجازی تیغ دو لبه‌ای است که می‌تواند زندگی ما را نابود کند و هم ما را در مسیر رشد و تعالی قرار دهد. در پایان بار دیگر با اشاره به تقارن ماه محرم و ایام فداکاری و ایثار حضرت ابا عبدالله الحسین(ع) با آغاز سال تحصیلی تصریح کرد: این تقارن را به فال نیک می‌گیریم و امیدواریم مدارس ما جوانانی تربیت کنند که حاضر باشند با درس گرفتن از امام حسین(ع) و یارانش در راه آرمان و کشورشان ایثار و فداکاری کنند.

 

سیدمحمد بطحائی وزیر آموزش و پرورش نیز در این مراسم و پیش از سخنان رییس جمهور با اشاره به اینکه هنوز تا تبدیل مدارس به عرصه پرورش خلاقیت فاصله داریم، گفت: متأسفانه تمرکز اداری و ساختاری آموزش و پرورش مسیر اجرای برنامه‌های اصلاحی آموزشی و پرورشی را کند کرده است و بهره‌وری نظام آموزشی همچنان پایین است.

 

وی اصلاح آموزشی و پرورشی کشور را اولین برنامه وزارت آموزش و پرورش دولت دوازدهم عنوان کرد و اظهار داشت: قطعاً استفاده از فناوری‌های جدید برای ارتقاء شاخص‌های مدیریتی در این عرصه مد نظر خواهد بود و در کنار آن اختیارات لازم برای اداره واحدهای آموزشی در محور شناسایی و رفع مشکلات با تفویض اختیارات لازم پیگیری خواهد شد.

 

  • علی سعیدی
  • ۰
  • ۰

رزمنده ها این همه بدبختی کشیدن تا شما اراده و استقامت داشته باشی و زندگی ات جهادی باشد، هم اش این بود. اتفاقا امروز وقت بسیار خوبیست که این شاخه ی پر از استقامتِ متعهدِ ارزشمدارِ شیعی، در جهان پر از بی استقامتی بیاید، خود را نشان دهد و تمام قله های جهان را فتح کند.

یا لطیف
سخنرانی حجت الاسلام سید محمد انجوی نژاد
موضوع: نکاتی در باب روحیه جهادی
هفته دفاع مقدس
1393/7/5

- اول اینکه جنگ تحمیلی که به ما تحمیل شد الحمدالله رب العالمین نعمت بود، امام(رحمة الله علیه) هم فرمودند؛ متاسفانه از این نعمت زیاد حسن استفاده نمی شود و استفاده های آن هم در همین حد خودی هاست یعنی ما هنوز یک فیلم سینمایی جهانی راجع به دفاع مقدس که در جهان گُل کند نداشته ایم، هنوز رمّان درست و حسابی و جهانی نداشته ایم، هنوز یک سریال خوب نساخته ایم و خیلی مباحث دیگر که همچنان ادامه دارد و دلایل مختلف هم دارد، یک درصد به اصحاب رسانه و هنرمندان برمی گردد، یک درصد به امکانات و خیلی مباحث مختلف دیگر برمی گردد که درگیر هستند و پاسخگو هستند و بعضی هم پاسخگو نیستند، این یک بحث است.

- دوم اینکه خاطرات خود دفاع مقدس هم کامل از سینه رزمندگان دفاع مقدس بیرون کشیده نشده و خیلی از خاطرات با همین کسانی که هر هفته شهید می شوند و می روند، مدفون می شوند و ناگفته می ماند! هر هفته چند رزمنده یا می میرند یا شهید می شوند و حداکثر این نسل بیست سال دیگر روی کره زمین وجود دارد و بعد دیگر همه از دنیا رفته اند، این هم یک بحث است که از آن غافل مانده اند.

 

- و سوم به روز کردن و به خورد جوانان و نسل امروز دادن همان فرهنگ است که اتفاق نیفتاده و نمی افتد و کسی هم زیاد به فکر نیست و این ها جزء چیزهایی است که هر سال گفته می شود و معمولاً کسی پای کار نمی آید. متاسفانه اینقدر سیاست و سیاست بازی مملکت را گرفته که حتی از جنگ و دفاع مقدس و شهدا هم اگر یک مطمع سیاسی در آن باشد و برای پایین آوردن یا بالا بردن یک انسان باشد استفاده می شود! وگرنه جهت ترویج فرهنگ شهادت، فرهنگ رزمندگی و جهادی، از این خبرها نیست و نقطه قوت هشت سال دفاع مقدس که حتماً مستندش را شما دیده اید که از هزار و پانصد سال پیش تا الان ما هر وقت جنگیده ایم، غیر از این هشت سال، یک قسمت از خاکمان را داده ایم و بعضی وقت ها ما اندازه دو استان را در یک نصف روز جنگ، داده ایم و بعضی وقت ها هم دشمن لشکر کشیده آمده پشت مرزها دو استان را داده ایم!

مثلاً زمان قاجار یا زمان پهلوی یا قبل و یا بعد از آن، زمان ساسانیان، اشکانیان، همه این ها ما یک قسمت از مملکتمان را به همین سادگی داده ایم و این سری هشت سال جنگیده ایم و شاید نه تنها یک وجب نداده ایم بلکه مقدار زیادی هم می توانستیم بگیریم در حالیکه با کل دنیا جنگیدیم. به این هم کار نداریم که این بحث ها اصلاً به روز نمی شود، نسل امروز ما دارد به شدت با جنگ و آن ادبیات و آن جهاد بیگانه می شود، یکی از دلایلش هم همین است که ما فرهنگ را باز نکرده ایم، من جمله فرهنگ جهاد، من جمله فرهنگ مقاومت که امروز ما داریم بین مردم بابت چیزهایی که کاملاً و کاملاً یک بار تجربه کرده ایم توضیح واضحات می دهیم یعنی ما یک بار تجربه کرده ایم که مقاومت چه اثری دارد؟ یک بار هم تجربه کرده ایم که مقاومت نکردن چه اثری دارد؟ هزار و پانصد سال تجربه کرده ایم مذاکره و مقاومت نکردن چه تأثیری دارد؟

 

هشت سال هم تجربه کرده ایم مقاومت کردن و دندان نشان دادن چه تأثیری دارد. باز باید توضیح واضحات بدهیم برای اینکه کسی در دبیرستان، دانشگاه نمی گوید! پدرهای ما، مادرهای ما خیلی از بزرگانی که خودشان پدر هستند، مادر هستند بعضی هایشان پدر بزرگ و مادربزرگ شده اند، این ها از نسل جنگ هستند، هیچ نمی گویند! اصلاً احساس تکلیف نمی کنند که باید این فرهنگ، این ادبیات منتقل شود و متأسفانه کار به این جا کشیده که شهدا انسان های مقدس و دوست داشتنی هستند که هیچ الگویی از نوع زندگی و نوع رفتارشان و نوع کارشان نمی شود گرفت!! و این خیلی مهم است.

مثلاً شما در سایت ها یا در روزنامه ها نگاه کنید و بخوانید یکی از مشکلات امروز مادران ما در خانه ها این است که بچه ها شبکه پویا نمایی را نگاه می کردند، از وقتی هفته دفاع مقدس شده دیگر نمی نشینند نگاه کنند چون یک سری کارتون های مزخرف با پایین ترین سطح هنر به نام دفاع مقدس دارند نمایش می دهند که فقط این نسل کودک را از این فرهنگ فراری دهند یعنی این ها یکی از مشکلاتشان این است که هفته دفاع مقدس شده و شبکه پویا می خواهد چهار آدم ریشی نشان دهد که با یک تیکه کاغذ اینطرف و آنطرف می دوند و دیگر باب اسفنجی، تام و جری و میکی موس نشان نمی دهد، بچه ها پای تلویزیون نمی شینند! یعنی ما نه تنها رگه های دفاع از این فرهنگ را نمی بینیم بلکه رگه های خیانت به این فرهنگ را هم به نسل کوچک با سیاست های معاویه ای داریم می بینیم!!

همه هم منتظرند بنده هم منبرش را بروم و هم بیایم این کار را انجام بدهم! در این مملکت یک عده سخنرانی می کنند، یک عده راجع به سخنرانی معلومات کسب می کنند، یک عده هم در تخصص خودشان از این سخنرانی استفاده می کنند. حتماً من باید بروم دانشگاه هنر ثبت نام کنم، بعد بروم مولتی مدیا دوره ببینم، انیمیشن دوره ببینم بسازم؟ برای سناریو هم باید برم کلاس سناریو نویسی فیلم نامه نویسی و بنویسم و بسازم، نه؛ این کار دانشگاه هنر است. دانشگاه هنر از چه سیستمی حرف گوش می کند؟ از سیستمی که ده، پانزده، بیست سال است دارد کار فرهنگ جهادی را می کوبد! ما نتوانستیم این کار را منتقل کنیم، چهار شهید عکسش را بزرگ کردن و به در و دیوار زدن، شبی با شهدا گرفتن که دردی از جامعه ما دوا نمی کند؛ فرهنگ جهاد را در آوردن که بفهمند این بچه ها چگونه زندگی می کردند؟ چه می کردند؟ چقدر خاطراتی که در قلوب دارد مدفون می شود و این ها نه به قلم کشیده شده، نه به تصویر کشیده شده؛ هیچ!!

و نسل امروز به شدت سوسول است یعنی باید کل مسائلش جور باشد تا کار کند! جور نباشد اصلاً کار نمی کند، همه چیز باید جور باشد. برای چه؟ برای اینکه همین نسل در دبیرستان و دانشگاه آموزش ندیده که باید جهادی کار کند. همه چیز باید جور باشد، تشویقش کنند، هیچ مشکلی نداشته باشد آن وقت پای کار بیاید! خروجی فلان دانشگاه تشریف بیاورند یا دنبالشان بروند، از هنرشان برای به تصویر کشیدن دفاع مقدس استفاده کنند! شبی با شهدا، کنگره سرداران و خرج و پوستر و نشریه و فلان و فلان، اگر دردی دوا می کرد الان وضعیت مردم ما اینطوری نبود!


ما باید از چندین نقطه به فرهنگ غرب هجوم ببریم و فرهنگ جهادی را جایگزینش کنیم، این یک بحث است که الان ما باید توضیح واضحات بدهیم، ملت حتی تاریخ جنگ و خیلی چیزهای دیگر را بلد نیستند!

این آلزایمر و فراموشی تاریخی به شدت به نفع استکبار جهانی است یعنی وقتی استکبار جهانی نگاه می کند که مثلاً امروز پرچم مبارزه با خشونت را در دست گرفته، می بیند نسل جدید ما نمی دانند که در هشت سال دفاع مقدس چه اتفاقی افتاده است! چهار سال قبل هم نمی دانند، برای  اینکه به قدری اخبار زرد و بی ارزش، در تعداد زیاد، دارد از شبکه های مختلف به خورد مردم داده می شود، در موبایلش ده شبکه نصب است و دائم هم دارد برایش اخبار زرد می آید، اخباری که نه خیری برای دنیا دارد، نه آخرت! مثلا پدر بزرگ رنالدو با مادر بزرگ مسی ازداواج کرد، هم اش همین هاست یعنی تکنولوژی را در اختیار ما قرار داده اند و ما شبکه چهل پنجاه نفری حزب اللهی راه انداخته ایم، گمان می کنیم و ادعا می کنیم از تکنولوژی داریم حسن استفاده را می بریم!

این تکنولوژی دارد عموم مردم ما را به شدت با اخبار زرد درگیر می کند و ما نمی توانیم حرف حسابی به گوش مردم برسانیم، اصلاً نمی شود! صدا و سیما بیست و یک شبکه دارد، یک مقدار فضا فرق کرده است لذا قضیه فرق کرده و فقط یک راه حل دارد آن هم این است که مردم با دغدغه و فرهنگ جهادی و با اراده پای کار بیایند، ارده ای که خیلی از ما وقتی کار می کنیم که این کار را دوست داشته باشیم! شش ماه کار می کند، دلش را می زند سراغ  یک کار می رود، دلش هم خوش است که در جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی دارد کار می کند؛ دوست دارد چون جدید است! به طرف گفتیم بیا فلان جا کار کن با سر آمده، بعد می خواهد برود چرا می خواهی بروی؟ می گوید: آمدم ببینم چه خبر است! حالا بروم جای دیگر ببینم چه خبر است؟! نفس، به خاطر نفس شش ماه اینطرف، چهار ماه آنطرف، یک جا در نظر بگیر و تا آخر آن کار کن.

غربی ها برای شناخت معده قورباغه ده، دوازده سال تحقیقات می کنند، تو برای اشاعه فرهنگ اسلامی چقدر حاضری پای کار باشی؟؟ پانزده سال می رود در استوا تحقیقات می کند برای اینکه بفهمد معده قورباغه چگونه کار می کند و این خیلی مهم است.
بنابراین وقتی سراغ بحث جهاد و دفاع مقدس می آییم اولش این است که روحیه جهادی مبتنی بر اراده، استقامت و تحمل است. روحیه جهادی همین است، اگر غیر از این باشد اصلاً جهاد معنا پیدا نمی کند.

 

باید پای کار بیاییم، مردم باید اهل استقامت باشند، باید مردم را با استقامت بار بیاوریم. فرض کنید  فردا مقام معظم رهبری(مد ظله) بگویند کل مرزها را بر ما ببندید، نان خالی با آب می خوریم چه اتفاقی می افتد؟! در مملکت راهپیمایی راه می افتد که آقا خودت برو نان خالی با آب بخور، ما این کاره نیستیم! اما زمان جنگ امام مملکت همین حرف را زد، گفت: روزه می گیریم، شب ها هم با نان افطار می کنیم، صدای کسی در نیامد چون روحیه روحیه ای بود که حاضر بودند بابت ارزش هایشان استقامت کنند.

روزنامه و اطلاعیه و شب نامه راجع به اینکه مسئولین استقامت کنید، وقتی که مردم را اهل استقامت بار نیاورده ایم چه دردی را از مملکت درمان می کند؟؟ و خودمان هم اهل استقامت نیستیم! اول ببینیم در مردم روحیه جهادی هست؟ اهل استقامت هستند؟ اهل این هستند که به خاطر منافع دینی و ملی و شرعیشان از یک سری از مواهبشان بزنند؟؟ خود من اهلش هستم؟ شما در خانه ات اهلش هستی؟ یک وعده تفریحت را حاضری به خاطر خدا کم کنی؟ یک وعده پیتزایی که می خوری را حاضری به خاطر خدا کم کنی به محرومین اختصاص بدهی؟ حاضری 20 درصد از خرج لوازم آرایشی ات را کم کنی؟

در شعار دادن همه پای کارند! زندگی بچه های جنگ همه خیلی صاف و ساده بود، خیلی ساده! وقتی وصیت می کرد می گفت: دویست و پنجاه یک تومنی تو حسابم هست، این را هم کمپوت بخرید به جبهه بدهید، شاید کمپوت زیادی خورده باشم، والسلام! یعنی چه؟ یعنی این انسان کل زندگی اش را برای جنگ زده است. چند نفر داریم که اینگونه در جبهه باشند؟؟ همه هم شعار می دهند، پوستر بزرگ می زنند که امام(ره) فرمودند: جنگ تمام شد، الان جنگ در محیط مجازی است.

برو بابا دلت خوش است، لایک لایک لایک! بیا وسط جامعه کار کن، همان جا در محیط مجازی هم کار نمی کند، چه کسی در محیط مجازی کار می کند؟ شش میلیارد صفحه اینترنت داریم، چه تعدادش مال ماست؟! آنجا هم اخبار زرد است، سگ فلانی رفت در خانه فلانی پای بچه اش را گاز گرفت! سیصد و پنجاه میلیون لایک!!

 

نسل بعد از جنگ نه در محیط سایبری آدم اهل کاری بوده و در محیط مجازی استقامت داشته، نه در محیط هنر و رسانه بوده! دلش خوش بوده شش ماه اینطرف شش ماه طرف دیگر حتی امثال حاتمی کیا و غیره و غیره، ما گله داریم. چرا استقامت نکردید؟ چرا عقب نشستید؟ چرا چهار سال کنار رفتید؟ حرف هایتان را همان موقع می زدید! حتی این هایی که اوج حزب اللهی گری در بحث رسانه هستند. نه در محیط رسانه اهلش بودند، نه در محیط ادبیات! نسل بعد از جنگ نه در محیط حقیقی، نه در آموزش و پرورش، نه در دانشگاه پای ارزش ها نایستاد، هیچ! کلاً دفاع مقدس کنار گذاشته شده و تبدیل شده به چند رژه و مانور! اینجا را دکور خیلی مرتب بزنیم، بنر، شبی با شهدا، سخنرانی، تقدیر و تشکر از پدرها و مادرها، به آسایشگاه جانبازان سر بزنیم، بعد دنبال کار و زندگیمان برویم!

رزمنده ها این همه بدبختی کشیدن تا شما اراده و استقامت داشته باشی و زندگی ات جهادی باشد، هم اش این بود.


از خودمان هم انتقاد کنیم؛ نه حوزه و آخوندهای ما جهادی هستند، مادیات سر تا پای خیلی از مبلغین را گرفته! نه هیئات ما یعنی علمداران جهاد ما جهادی کار نمی کنند، از زندگیشان، از مادیاتشان، از خوراکشان، از هیچ چیزشان حاضر نیستند بزنند!! عمومی دارم می گویم، عموما اینگونه اند. آن درصد استثنایی که از ما بهترند و اینطوری نیستند، نمی توانند این بار را به مقصد برسانند، خیلی کم هستند!

این صحبت ها فایده دارد؟ فایده اش این است که در تاریخ می ماند و الا من اصلا امیدی به عمل ندارم که کسی بیاید عمل کن،د همه دو روز می آیند بعد کنار می روند!

در تاریخ می ماند که بازمانده های زمان جنگ از شما گله کردند که شما فقط در ادامه دادن مسیر شهدا شعار دادید و یک روز اندازه بچه های زمان جنگ استقامت نداشتید و آن هایی که داشتید درصد خیلی کمی بوده، با ده بیست درصد بچه حزب اللهی پای کار نمی شود این بار را به مقصد رساند. ما یک جبهه صد در صدی می خواهیم، عِدّه و عُدّه مان خیلی کم است، صد دغدغه داریم؛ بحرین هست، عراق هست، یمن هست، افغانستان هست، صد دغدغه جهانی هم دارند، تا کی می شود این کارها را کر؟! امروز این دیدگاه ماست و اصلا بنده فکر نمی کنم این صحبت ها تاثیری در مملکت و انقلاب داشته باشد، فقط درد دل است هیچ اتفاقی نمی افتد، هیچ اتفاقی!

 

وقتی بر مبنای احساسات و خوش آمدها و بر مبنای پسندها کار می کنیم و اهل اراده، استقامت و زدن از زندگی، از مادیات، از آبرو، از اعتبار نیستیم، نیستیم دیگر و آن درصدی هم که متحول می شوند آنقدر کم هستند که هیچ تاثیری نتوانند بگذارند.
ولی یادتان باشد جنگ را هشت سال اینگونه جلو نبردند و دقیقا آن هایی عَلَم پیروزی جنگ را خواباندند که نتوانستند سال های آخر استقامت داشته باشند و مقاومت کنند، بچه ها پای کار بودند مسئولین کم آوردند!!

آن هایی که خط مقدم بودند، کشته می دادند، شهید می دادند و تکه تکه می شدند پای کار بودند، ناراحت شدند و با گریه از خط مقدم جدایشان کردند! آن هایی که آن بالا تصمیم می گرفتند کم آوردند! چرا کم آوردند؟ برای اینکه مادیات داشت فشار می آورد، برای اینکه مردم سمت فشارهای این شکلی رفتند. سال 67 در جبهه نان خالی نداشتیم که بخوریم! مردم کمک نمی کردند، می گفتند خسته شده ایم لذا وقتی مردم را اهل استقامت بار نیاوریم، در دانشگاه استادها بر سر ما می کوبند که از ژاپن، کره، چین، مالزی یاد بگیرید! یکی نمی گوید کارگر چینی با روزی چند دلار کار می کند؟ درآمدش در ماه چقدر است؟ صد میلیون کارگر چینی با چه امکاناتی کارمی کنند؟ معلوم است وقتی اهل استقامتند، اهل ساده زیستی اند، اهل فشارند، حتی خارج از مباحث انسانی و شرعی یعنی  اینقدر فشار را اگر قرار باشد در مملکت ما بیاید ما هم قبول نداریم. اما نسلی که داریم بار می آوریم نسل چسبیده به صف آیفون 5 و 6 و 7، نسلی که دائم دنبال جدید است، نسلی که از هیچ چیز سیر نمی شود، نسلی که دائم دارد از این سکو به آن سکو و از ایجا به آنجا می پرد و تنوع طلبی و تکاثر دارد بیچاره اش می کند، حتما باید در مقابل آمریکا و اسرائیل و انگلیس، در سال های آینده کوتاه بیایم، حتما باید کوتاه بیایم!!

مرتب اطلاعیه بدهید امت حزب الله، کدام امت حزب الله؟ مگر چند نفریم؟ مقداری استقامت، اراده داشته باشیم. بچه ها باید به یک جایی برسند. حداقل دلمان خوش باشد در محیط چند هزار نفری صد نفر داریم که حاضرند. اراده دارند، پای کارند، از دنیایشان، آبرویشان، اعتبارشان می زنند. چند نفر مثل فلان رزمنده داریم که زن و با سه بچه را رها کرد و آمد حتی نرسید خبر بدهد، تلفن نبود! گفتند دارند خط را می شکنند، گفتند برویم. گفت: به خانواده خبر ندهم؟ ظهر مهمان داریم. گفتند نمی شود. تا اهواز نرسید به خانواده اش اطلاع بدهد! وقتی خبر داد خانمش گفته بود کل بیمارستان های شهر را گشته ام، کجایی؟!! من اهوازم، با موتور دنبالم آمدند نرسیدم خبر بدهم! چند آدم این شکلی داریم؟! یک درصد قابل احترامی داریم ولی خیلی این درصد پایین است. این چیزی است که دارد آفت جهان می شود، امروز ژاپن هم صدایش درآمده و می گوید نسلی که دارد بار می آید، مثل نسل قدیم نیست. امروز اسرائیل هم صدایش درآمده و می گوید این سربازهایی که الان داریم با سربازهای بیست، سی سال پیش داشته ایم خیلی فرق دارند با این ها نمی شود جنگید!!

 

اتفاقا امروز وقت بسیار خوبیست که این شاخه ی پر از استقامتِ متعهدِ ارزشمدارِ شیعی، در جهان پر از بی استقامتی بیاید، خود را نشان دهد و تمام قله های جهان را فتح کند.

در موج جهانی بی ارادگی، موج جهانی تکاثر، فرصت بسیار خوبیست برای نهایت حسن استفاده که ما سمت قله های جهان برویم. یک نسل با اراده، حالش خوب باشد، بد باشد، مریض باشد، نباشد، سر حال باشد یا نباشد، پول داشته باشد یا نداشته باشد، هر چه باشد کار برای خدا را تعطیل نکند. تشویقش کنند، تنبیهش کنند، تقبیحش کنند، تعریفش کنند، فحش بدهند، این پای کار بیاید و بایستد. ساعت بگذارد بگوید من اینقدر ساعت تخصصم، مال امام زمان(عج)، مال مملکت، مال نظام مال انقلاب، پای کار می مانم تا آخرش هم می روم، حقوق بدهند یا ندهند، امکانات بدهند یا ندهند، سرش را پایین بیندازد و کار کند.

حزب اللهی شعاری به درد نمی خورد، یک عده فقط به درد همایش می خورند، جمع شوند مشت هایشان را گره کنند. مشت گره کرده تو اگر تا الان گره ای را باز می کرد که تا الان باز کرده بود، برو دنبال فن و علم و تبلیغ و تکثیر و توزیع و اخلاق و مسائل اجتماعی. یک عده در مملکت فقط بلدند کفن بپوشند! کار اثباتی شما در جبهه فرهنگی انقلاب چه بوده است؟ چقدر در بحث دشمن شناسی کار اثباتی می توانی انجام بدهی؟! در زمان جنگ چند درصد از بچه ها کار اثباتی می کردند؟ چند درصد همایش می رفتند و راهپیمایی می کردند؟ بیست و چهار ساعت کار می کردند، از همه چیزشان می زدند. الان حمام رفته، مرتب، چفیه از ماشین لباسشویی درآورده ی اتو زده بر گردن انداخته، در همایش ها مدام می گوید مرگ بر فلان، مرگ بر فلان، بیا کار کن!

برادر روحانی، طلبه بیا کار کن. دائم شعار و گلایه! چرا ایجا ایجوری است؟! چرا آنجا کج است؟ شما که سی، شصت، هفتاد سال عمرتان است چند درصد از این کجی ها را صاف کرده ای؟ به اندازه کافی کج شناس داریم، صاف ساز نداریم! چند درصد شما صاف کرده اید؟؟ چقدر کار کرده اید؟؟ یکی از علمای خیلی اهل فن و مسئولین سطح بالا می گفت: آیت اله  آمده پیش ما گلایه کرده که چرا وضع ایجوری است؟ گفتیم شما هفتاد سالتان است، چکار کرده ای؟؟ دو نفر شاگرد خوبت را معرفی کن، پسرت را که تا حالا سه بار گرفته ایم! شما چه کار کرده ای؟ شاگرد خوبی، پسر خوبی، دختر خوبی تربیت کرده ای؟ برای جبهه فرهنگی انقلاب چه کار کرده ای؟ فقط ایراد؟!!

هفتاد سالتان نشود و به این نتیجه برسید که فقط در صد همایش شرکت کرده و مشت گره کرده اید! کج شناسی زیاد هنر مهمی نیست، برای صاف کردن چه کار کرده ای؟ ساده ترین قسمت کار فرهنگی انتقاد است، کار استقامت می خواهد، اراده می خواهد. انتقاد تنوع دارد امروز به این شخص فحش می دهی فردا شخص دیگری!

درصد قابل احترامی که در جبهه فرهنگی حزب الله دارند کار می کنند خیلی پایین است، در همین جمع و جاهای دیگر خیلی پایین است و بقیه که کار نمی کنند برای اینکه استقامت ندارند با یک قوره سردی اش می شود، با یک مویز گرمی!

یک روزی خواهد آمد بچه حزب اللهی ها به خاطر اهمال امروزشان، به شدت انگشت حسرت به دهان خواهند گزید که می بینند رسما مجبوریم جلو آمریکا و اسرائیل و انگلیس  کوتاه بیاییم و سر خم کنیم برای اینکه ملت را اهل استقامت و اراده بار نیاوردیم. این نسلی که امروز از آن ها غافلیم، بچه هایی که امروز اینجا سینه می زنند، نسلی که در دبستان راهنمایی دبیرستان از آن ها غافلیم چند سال دیگر کمر ما را مقابل آمریکا خم خواهند کرد! این ها حتی اراده یک مسیر کوچک را ندارند! کار کنیم تا برای این ها الگو بشویم.

اگر شما از شهدا شنیده اید ما دیده ایم که چگونه بودند که اینگونه رفتند و کسانی که مثل شهدا نبودند مثل آن ها نخواهند شد حتی اگر صد سال در دعای قنوتشان بگویند: "اللهم ارزقنا توفیق الشهادة فی سبیلک". اگر مثل شهدا زندگی نکنند که نمی کنند هیچ وقت هم اینگونه نخواهند رفت. اول؛ "اللهم اجعل محیای محیا محمد و آل محمد" بعد "و مماتی ممات محمد و آل محمد"، شهدا اینگونه زندگی نمی کردند!

صد هزار بار فحش خوردیم، صد هزار بار توهین شنیدیم، مسخره شدیم با بدبختی و بیچاره گی، پنهان شدند، فرار کردند، برای جنگیدن جلوی مسئولشان التماس کردند، به خاک افتادند، نذر کردند که ما را بفرست برویم بجنگیم! امروز ما باید التماس کنیم بیا برای خدا کار کن!!

جلوی مسئولینشان نذر می کردند، نماز شب می خواندند، به خاک می افتادند، گریه می کردند، التماس می کردند، اجازه بده برویم جلو بجنگیم!

اینجوری کار نمی کردند که! خود من ده بار به خاک افتادم، دائم دنبالشان می رفتم، تا در دستشویی و وضو خانه، محل استراحت، به بدبختی که اجازه بده دو ساعت بروم خط، بجنگم.

با این سوسول بازی ها، بی استقامتی ها و زود ترش و شیرین و تلخ و شور شدن ها که نمی شود کار کرد!!


مجروح می شد نمی گذاشت کسی بفهمد، که اجازه بدهند ادامه بدهد. مجروح شده بود، پهلویش سوراخ شده بود روده هایش داشت بیرون می ریخت، محل زخم را بسته بود. وقتی فرمانده می خواست رد شود دستش را به گونه ای می گرفت که نبیند، نگوید عقب برو! یا سه شبانه روز در سنگر در ارتفاعات سورن از گرسنگی دارد می میرد، (ارتفاعات سورن مشرف بر حلبچه بود که جنایت عجیب تاریخی که صدای یکی از آمریکایی ها، اسرائیلی ها، انگلیسی ها و حقوق بشری ها در نیامد! صدای خفه شده ی بی بی سی در نیامد که بگوید پانزده هزار زن و بچه در حلبچه مثل گوسفند با شیمیایی کشتند، صدایشان بابت حقوق بشر در نیامد!! آلزایمر تاریخی مردم ما که فکر می کنند بین آمریکا و اسرائیل تفوات است!) در دمای چهل درجه زیر صفر از گرسنگی و تشنگی صدایشان در نیامد که فرمانده نیاید موقعیت را از آن ها بگیرد. بعد از سه روز که جنازه آن ها را پیدا کردند دیدند از شدت اینکه این ها اذیت شدند برای نگهبانی که نکند بعثی ها از بالا بیایند، در سرما نشسته منجمد و شهید شدند، اینگونه کار کردند و استقامت ورزیدند!

اینقدر این داستان ها را گفته ایم که خجالت می کشیم که باز بگوییم. از روح شهدا خجالت می کشیم که اینقدر گفتیم چهار نفر مثل شما نشدند! خودمان هم نشدیم! چقدر بگوییم؟ سی سال است داریم می گوییم. حداقل برای شهدا دعا کنید، بگوییم یاد شما بودیم، گفتیم معرفت داشتید. یک سری به جانبازها زدیم، حداقل برای جانبازها دعا کردیم، به خانواده شان سر زدیم، اگر مشکلی دارند کمک کنیم بگوییم حاضریم ده درصد از زندگیمان را حذف کنیم، دو شب در هفته غذای چرب نخوریم  و به آن ها کمک کنیم.

چند درصد از ثروتمندان با مرام و با معرفت ما از این کارها می کنند؟؟ بچه حزب اللهی ما تا جیبش پر می شود آخر هفته را شمال و اروپا و غیره می رود!! نمی داند پول زیادی اش را چه کار کند! تا مقداری به تموّل می رسد آخر هفته دنبال تور اروپاست!! حداقل بگوییم ما معرفت به خرج می دهیم دعایتان می کنیم، به شما سر می زنیم، بنیاد جانبازان سر بزنیم، اگر مشکلی باشد بگوییم ما اینقدر امکانات داریم می توانیم کار کنیم. به خانواده شهدا سر بزنیم، خانواده شهدا که همه فوت کرده اند کسی نمانده. همین شهدای جدیدمان، شهدای کانون.


ان شاء الله خدا به همه توفیق عمل بدهد و به جای اینکه نگاهمان بالا باشد که چه کار می کنند، یک کم نگاهمان به خودمان باشد که چه کار بکنیم و ان شاء الله مردم ما به آن درجه برسند که مسئولین ما خیلی استوارتر، مستقل تر، با اراده تر بتوانند جلو استکبار جهانی بایستند و به آن ها خفّت بدهند و مزه خفت تاریخی که مدت هاست بر جهان سوم چشانده، خودش بچشد تا آنجا مشخص شود روح شهدا چگونه شاد می شود؛ "و سَیَعلم الّذین ظَلَموا ایّ مُنقلبٍ یَنْقلبون".

"و نُریدُ اَن نمنّ علی الّذین اسْتُضعِفوا فی الارض"، نه "علی الّذین ضُعِفوا فی الارض"!  شما را به اینکه حکومت بدهیم وعده می کنیم، به کسانیکه توانایی داشتند و نمی گذاشتند کار کنند یعنی همان اقلّیت. نه ضُعِفوا، کسانیکه ضعیف بودند، آدم های خوبی بودند! "تُضْعِفوا فی الارض"، آن هایی که قدرت داشتند ولی ضعیف نگهشان داشتند، استکبار نگذاشت بالا بیایند؛ "و نَجْعَلهُم الائمّة و نَجْعَلهم الوارثین"، این ها را بزرگان کره زمین قرار می دهیم و آن هایی که ضعیف بودند غلط کردند که ضعیف بودند، باید روی خودشان کار می کردند.

  • علی سعیدی
  • ۰
  • ۰

سم الله الرحمن الرحیم

 الحمدلله رب العالمین وصلی الله علی سیدنا محمد و آله الطاهرین و صَحبه المنتجبین

آغاز سال تحصیلی را خدمت همة شما دانش‌آموزان عزیز، معلمین گرانقدر، همة فرهیختگان و خانواده‌هایی که به مدارس کشور برای آیندة فرزندانشان چشم دوخته‌اند، تبریک عرض می‌کنم.

بی‌تردید بهروزی یک ملت در سایة خرد و علم است و علم چیزی جز انباشت تجربیات و خرد نیست. ما برای ایران آینده و آیندة ایران در مدارس باید تلاش کنیم. گرچه اولین محیطی که کودک با آن آشنا می‌شود محیط خانواده است و آن محیط او را در مسیر اجتماعی شدن و آغاز زندگی اجتماعی رهنمون می‌کند، اما محیط خانواده محیطی کاملاً عاطفی است و لذا کودک با واقعیت‌های جامعه‌اش کمتر آشنا می‌شود.

اولین محیطی که فرزندان ما با جامعه واقعی آشنا می‌شوند محیط مدرسه است. در محیط مدرسه است که دانش‌آموزان هم سن و سال‌های خود را در کنار مطالبات، نیازها و عواطف گوناگون مشاهده می‌کنند و برای اولین بار تنوع انسان‌ها و نیازها را مشاهده می‌کنند.

نیازها و مطالبات همة انسان‌ها تقریباً بی‌پایان است. امکانات و منابع در هر جامعه‌ای محدود است و اینجاست که تعارض مطالبات و خواست با امکانات موجود آغاز می‌شود و در چنین شرایطی است که ما نیاز به مقررات و قانون داریم. آشنایی با قانون و قانون مداری باید از مدرسه آغاز شود. در مدرسه است که همة دانش‌آموزان باید با حقوق و تکالیف خود آشنا شوند. قانون مجموعه‌ای از حقوق و تکالیف انسان‌ها در جامعه است.

دانش‌آموزان باید بدانند از حق آموختن به طور مساوی برخوردارند؛ دانش‌آموزان باید بدانند از احترام و کرامت برخوردارند و همه از امکانات مدرسه به طور مساوی برخوردار خواهند بود؛ دانش آموزان باید بدانند از عواطف معلم و مدیر به طور یکسان برخوردار هستند.

  • علی سعیدی